يادداشت ها
عدالت


اما هر روز که می گذرد ،عدالت می میرد .اکنون در همین لحظه که با شما سخن می گویم،در جایی دور یا نزدیک،در همین همسایگی ما ،کسی عدالت را می کُشد ... نه آن عدالتی که لباس تئاتربه تن می کند و ما را با جملات بیهوده مشغول می نماید.نه آن عدالتی که فریب دغل کاران را می خورد و نه عدالتی که یک سوی شمشیرش برّنده تر از سوی دیگر آن است ؛بلکه عدالتی بی ادعا ، عدالتی که همدم روزمره انسان باشد،عدالتی که ضرورت آن برای خوش بختی روح،همانند ضرورت غذا برای بقای جسم باشد.

از: کوری ،ژوزه ساراماگو،ترجمه عاطفه اسلامیان،تهران،کتاب آیین،چاپ دوم: 1386،ص12.